تحول و نوآوری ویژگی جامعه شکوفا
تحول و نوآوری ویژگی جامعه شکوفا
امیر شفقی
مجله ایما مرداد
امروزه در جوامع بشری ، تحول گرایی ، تغییر مثبت و نو آوری از صفات ممتازه رهبران و مدیران شاخص بخصوص بین ملل پیشرفته بوده و کشوری و ملتی که صعود از نردبان ترقی و به قله رسیدن را رسالت جهانی خود قرار داده ، شکوفایی برایش ضرورتی اجتناب ناپذیراست .نوآوری یعنی ، از نقطه حرکت کردن ، نه در نقطه حرکت کردن و به واسطه این حرکت ، اقبال خود و جامعه را بیدار نمودن و اصولا تفکر خلاقانه و نوآورانه بر اساس این باور ذهنی شکل می گیرد که انجام امور به روالی که در گذشته انجام می شده امتیازی ندارد. همانگونه که اشتهای انسان با خوردن تحریک می شود ، حرکت کردن و ایجاد اشتغال و کار آفرینی نمودن نیز ، برای کسی که می خواهد خلاقانه زندگی نماید ، الهام بخش است . البته این موضوع همیشه همراه با اختراع چیزی جدید نیست وهدف گاهی به کار گیری موضوعی و وسیله ای ، به نحوی دیگر است
تحول ، با بار مثبتی که دارد عموما نزدیک است به تغییری که با طبیعت زندگی همراه تر است . با کمی دقت در فرهنگهای با سابقه مانند فرهنگ ایرانی ، می بینیم که از دوران کهن همواره تحول را همراه با نگرشی که به بهبود منجر می شود بیان می کرده اند .بر همین اساس از دیرباز ابتدای فصل بهار ، که آغاز تحول طبیعت است ، مورد ستایش و تمجید بوده و نقطه ای مشخص برای تمام برنامه ریزی های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و حتی نظامی به حساب می آمده است . شروع تحول طبیعت ،بخصوص برای جامعه ایرانی ، مقیاس اندازه گیری تمامی تحولات بوده و به وسیله آن ، به مندرج کردن ماهها و اوقات خود می پرداخته اند.هنوز و بعد از گذشت سالها و با همه اتفاقها و تغییراتی که در این مرز و بوم رخ داده است دعای سر سفره عید نوروز یا محول ال حول و ال احوال است و آغاز سال را نیز به تحویل سال تعبیر می کنیم ، که این به بیانی ، به مفهوم پوست انداختن کل جامعه می باشد .عوامل زیادی در ایجاد تحول نقش بازی می کنند که اهم آنها عبارتند از 1- ماهیت نیروی کار هر جامعه که با داشتن فرهنگهای مختلف و دارا بودن تخصصهای گوناگون بخصوص در طول یکصد سال گذشته ، حرکت جامعه جهانی را با تحول همراه نموده است 2 - عامل بعدی که جامعه را متحول می نماید تکنولوژی ست .افزایش استفاده از کامپیوتر و دستگاههای خودکار، برنامه های نوین افزایش کیفیت ، استفاده از اینترنت و اینترانت از وجوه تکنولوژیکی جامعه متحول می باشند .3 - ضربه های اقتصادی و شوک های ریالی که گاه و بیگاه جامعه را دچار نوعی عدم تعادل می نمایند نیز از عواامل اثرگذار و موثر بر تحول جامعه می باشند.نوسانات نرخ ارز، نوسانات نرخ بهره ، بالا رفتن قیمت جهانی نفت ، کم شدن مواد اولیه در بازار و ضربه های شدیدی که بر بازار وارد می شوند از مهمترین عوامل اثر گذار بر تحولات کل جامعه می باشند .4 - رقابت عموما عاملی مثبت در جهت افزایش توانایی ست .این عامل تحول که در سطج جهانی همه گیر شده ، نتیجه اشباع بازارها و بعضا ادقام های بزرگ شرکتهای غول پیکر و رشد فزاینده تقاضا و نیاز جامعه می باشد. 5 - سیاستها ی جهانی نیز بر افزایش شدت موج تحول در جامعه اثر دارند .تحولات منطقه ای به تحولات جهانی منجر شده و بر زندگی همه مردم جهان اثر گذاشته و از تمام جهات زندگی مردم را متحول می نماید . 6 - آخرین عامل سبب ساز تحول در جامعه جهانی به راه افتادن جریانها و روندهای اجتماعی ست .افزایش تعداد دانشجو به طور کلی ، تاخیر در ازدواج جوانان و بالا رفتن میزان طلاق و ... خود به خود سبک و شیوه ای از زندگی را رقم زده اند که زندگی تمام جامعه را متحول نموده است . بعنوان مثال در دهه های گذشته به دلیلی بالا رفتن تعداد طلاق ، تعداد خانواده های مجرد افزایش یافته و در نتیجه تقاضا برای خانه های کوچک و مجردی زیاد شده است
تحول هم مانند نوآوری و خلاقیت نیازمند روحیه ای نقاد و نقد پذیر است و از همه مهمتر اینکه شخص نباید پرسیدن و سوال کردن را متوقف نماید .اگر شخصی طبق افکار گذشته ، با دنیای آینده روبرو شود نشانگر تلقی ایستای وی از جهان است و برای نایل شدن به شکوفایی همه موظفیم متحول شده و راههای فردا را استخراج نماییم .در سطح کلان اگر شخصی و کشوری پیشاپیش احتیاجات و ابتکارات آینده را تشخیص نداده و با تحول به نوآوری در آن زمینه ها نرسد ،عقب مانده و باید اوقات ارزشمند خود را صرف رسیدن به قافله پیشروان نماید . اگر سرمای دنیای مدرن بی رحم و غیر قابل تحمل است و رقابت کشنده می باشد ، بایستی با بر پا کردن آتشهای جاندار و قوی بر برودت غلبه کرد و آنرا به زانو درآورد
به اعتقاد ادیسون ، بی قراری و عدم رضایت از آنچه هست و تمایل به آنچه باید باشد و نیست ، جزو ضروریات اصلی تحول و شکوفایی ست و نو آور بودن در اصل یعنی داشتن چشمانی تازه برای دیدن . آنچه را نوآوری می خوانند ،با چشمانی شسته شده دیدن و بازی کردن و غلغلک دادن غیر متعارف تعاریف و اشیا و ایده های شکل گرفته ایست که تثبیت شده بوده و تعریف شده می باشند . پی بردن به نیاز واقعی ، برای ایجاد تغییر و ارائه برنامه یا نظری که در خور آن نیاز باشد ، سبب حمایت اقشار درگیر طرحهای نوآورانه می شود و کمک می کند به از بین رفتن موانعی که بر سر راه خلاقیت وجود دارند
بزرگترین دشمن تحول عادت کردن به آنچه هست می باشد و عامل اصلی و کار ساز پیشرفت ، میل و تمایل و گرایش به رشد است.با این شرایط ، تحول خواهی و نوآوری به دلیل بر هم ریختن شرایط ، همواره با نوعی نگرانی و ترس همراه است در صورتی که زندگی کسی که روزگارش آکنده از اشتباه و خطاست ارزشمند تر از زندگی کسی ست که از ترس خطا کردن ، گوشه ای بدور از غوغای انسانی کز کرده و تحرکی ندارد .در تمام طول تاریخ ، اشتباهات انسانی ، دروس پیشبرنده آدمی بوده اند و انسانهای تحول طلب می دانند که آینده ، هنوز در ید قدرت آنهاست و انسان ، همانی را بدست خواهد آورد که بهایش را می پردازد
عصر ما عصر گسستگی ست ؛ حتی تا دهه 50 و 60 میلادی ، گذشته می توانست مسیر آینده را مشخص نماید و فردا ادامه راه امروز و دیروز بود اما این وضع دیگر وجود ندارد .در عصر حاضر تغییر تنها کلمه ای ست که تغییر نمی کند ؛ یعنی همه چیز ، همیشه در حال تغییر و تحول است . تئوری اثر پروانه ای می گوید که اگر پروانه ای در چین بال بزند ، می تواند سبب طوفان سهمگینی در کالیفرنیا شود و به قولی هیچ گاه نمی توان پا را بر روی آب ثابت رودخانه گذاشت ، چون آب جریان دارد و برای اینکه ما بتوانیم بر تغییرات مستولی شویم باید خودمان را تغییر دهیم
از تغییر نمی توان اجتناب کرد اما اهمیت موضوع در دانستن این نکته است که تحول و نوآوری با تغییر تفاوت داراند .هر تحول مستلزم تغییر است اما هر تغییری ، تحول و نو آوری نیست. تغییر یعنی پذیرفتن یک عقیده یا نظر یا رفتار جدید به وسیله جامعه ، اما نوآوری یعنی پذیرفتن عقیده یا رفتاری که برای جامعه تازگی داشته و به بهره وری جامعه کمک می نماید . با این رویکرد نخستین شرکتی که محصولی جدید عرضه می کند نوآور است ولی شرکتهایی که به تقلید از آن کالاهای مشابهی عرضه می کنند ، تغییرات را پذیرفته اند.اهمیت موضوع ، در پیشرو و نوآور بودن است و وظیفه نهادهای فرهنگی ، ترویج سازمانهای پیشرو در خلاقیت است
تغییرات اجتناب نا پذیرند و تغییری که در جهت بهبود اوضاع باشد به شکوفایی ختم می شود وهدف کشورهای در حال توسعه ، یاد دادن به مردم در مورد ویژگی های قهرمانان تحول خواه و نوآوری ست که عبارتند از 1- اعتماد به نفس بسیار زیاد ، پر انرزی بودن و خطرپذیری 2 - در مورد نظریه خود مقاومت داشتن 3 - به دیگران الهام بخشیدن و دیدگاههای خود را القا نمودن
هدف بایستی آموزش به مردم باشد که در برابر تغییر و نوآوری مثبت و سازنده ، مقاومت نکنند و بدانند که این مقاومتها چه هستند و چگونه بروزمی نمایند . تغییرات و نوآوری ها عموما به دو دسته تغییرات سریع و تغییرات تدریجی تقسیم می شوند و مقاومت در برابر آنها معمولا به صورت آشکار، تلویحی ،غیرمستقیم و گاهی هم آنی می باشد .آموزش مردم در مورد دلایل مقاومت در برابر تحول و نوآوری که به موارد زیر ختم می شوند از اهداف کشورها بایستی باشند
گاهی اوقات مقاومت های فردی ، که بخشی از ویژگی های شخصیتی افراد است ، وجود دارند . عوامل متعددی این مقاومت را به وجود می آورند مانند عادت ؛ چرا که انسان اساسا پایبند عادات خود است .امنیت عامل بعدی ست و کسانی که به شدت در شغل و شرایط خود احساس امنیت می نمایند ، در برابر پدیده تغییر مقاومت دارند ، چون این پدیده می تواند این احساس را که ایشان از امنیت برخوردارند ، دستخوش تهدید نماید .مسائل اقتصادی نیز از عوامل مقاومت در برابر تغییر می باشند. در برخی موارد افراد می ترسند که تغییرات باعث شوند درآمد ایشان کاهش یاید .وحشت از پدیده ابهام نیز عامل دیگری ست ، چرا که افراد معمولا در برابر پدیده عدم اطمینان واکنش دارند ، چون باید چیزهای مجهول را جایگزین چیزهای شناخته شده نمایند و نهایتا اینکه افراد عادت به انتخاب اطلاعات خاص دارند و معمولا از میان اطلاعاتی که به آنها می رسد مواردی را که در نوع پنداشت و برداشتشان خدشه ای وارد نکند انتخاب می کنند .پس همان چیزهایی را می شنوند که می خواهند بشنوند و به اطلاعای که دنیای خود ساخته ایشان را خراب کند گوش نمی کنند
در جامعه نیز مقاومت در برابر شکوفایی وجود دارد.جامعه برای حفظ ثبات و پایداری در خود نوعی مکانیسم ساختاری به وجود می آورد که این خود بسیاری اوقات مانع از نوآوری می شود .بی توجهی به تغییر نیز از همین دست است ، چون وقتی نوآوری صورت می گیرد نمی تواند بدون اثر گذاری بر دیگران باشد .هنجارهای گروهی نیز گاهی مانع اند و اگر آنها در برابر نوآوری ایستادگی کنند ، تغییرات کارسازنخواهند بود. تغییر و نواوری می تواند تهدیدی برای قدرت مدیران باشد چون شیوه تصمیم گیری در سازمانها را تغییر می دهد و این می تواند سبب شود که مدیران مقاومت کنند و در نهایت چون نوآوری گاها باعث تغییر نحوه تخصیص منابع در سازمانها می شود گروههایی که مقدار زیادی از منابع سازمان را در اختیار دارند پدیده نوآوری را بعنوان یک عامل تهدید به حساب می آورند
نتیجه ترویج فرهنگ نوآوری نشان دادن راههای خلاقیت و غلبه بر مقاومت در برابر نوآوری می باشد .نیروهایی که سبب تغییر می شوند در اقتصاد عبارتند از ماهیت نیروی کار ، تکنولوژی ، ضربه های اقتصادی ، روند اجتماعی و سیاستهای جهانی وبا توجه به اینکه بیشتر تغییرات برنامه ریزی شده ، از نوع تدریجی می باشند ، مدیران برای بهره برداری از مزایای استراتژیک تغییر ، می توانند در چهار زمینه تغییر به وجود آورند 1- کالاها و خدمات 2- استراتژی و ساختار 3- فرهنگ و4 - تکنولوژی
<< Home