Tuesday, April 13, 2010

خوراکی برای نقد منتقدان

خوراکی برای نقد منتقدان


امیر شفقی
بانی فیلم . 23 فروردین 89

سریالهای نوروزی تمام شدند و از آنها برای مردم خاطره ای بجا مانده ، برای صاحبانشان اثری در کارنامه و برای منتقدان خوراکی برای نقد
سه سریال اصلی که بیش از دیگر برنامه ها مورد توجه قرار گرفته و مردم در مورد آنها بیش تر سخن گفتنند زن بابا ، چار دیواری و دارا و ندار بودند . دارا و ندار از همان روز اول که خبر ساختش در رسانه ها پخش شد معلوم بود واکنش های مختلفی بر خواهد انگیخت . نام مسعود ده نمکی چه برای موافقان و چه برای مخالفانش علامت سئوالی به جا گذاشته و ذهن همه را درگیر می نمود و از ابتدا مشخص بود که هر دو طیف ممکن است به دام اغراق بیافتند

از نظر محتوایی این سریال حرفهای بسیاری برای گفتن داشت و سعی شده بود بدون رودربایستی به مسائلی پرداخته شود . اما سئوال اصلی این است که چنین موضوعی اساسا به کار نوروز مردم می آید یا خیر ؟ همانند سریال دو سال پیش سیروس مقدم ، پیامک از دیار باقی ، موضوع این اثر بیشتر ماه رمضانی بود تا نوروزی . از نظر ساختاری نیز اثر ، روانی و غلتانی لازم را نداشته ، و ریتم دارای مشکل می باشد و کشش بایسته را برای جذب و همراهی مخاطب شاهد نبودیم . در واقع دارا و ندار و البته باقی کارهای ده نمکی ، بیشتر به داستانی می مانند که از آن عکسهای منقطع گرفته شده و به هم چسبانده شده اند و معلوم است که توان کارگردان بیشتر در نوشته است تا تصویر
به بیان ساده تر دکوپاژ و میزانس سریال دارای ایراداتی هستند که اثررا به لحاظ تصویری دچار ضعف کرده اند
سریال زن بابا ، به کارگردانی سعید آقا خانی نیز به نوعی شلختگی و بازیگر سالاری دچار است . در واقع می توان دید که بازیگران برای بیشتر دیده شدن در رقابت بوده و جریان سریال را در دست دارند . چار دیواری نیز تمام بار
کار را به دوش امیر جعفری انداخته و تنها تصویر اوست که به ذهن می آید

اما آنچه در نقد ها و نوشته ها به چشم می خورد و گاهی بیننده را آزار می دهد برخورد غیر حرفه ای برخی عوامل همین سریالها ، پس از پخش می باشد . بعنوان مثال ما از رضا مقصودی کمتر مصاحبه ای دیده ایم . او که به نظر می رسد همیشه و همواره از گفتگو فراری ست مصاحبه ای بلند بالا کرده است که کمتر از او انتظار می رفت . نام رضا مقصودی در تیتراژ سریال دارا و ندار بعنوان نویسنده به چشم می خورد . او ابتدا به اعتراض از اینکه متن و نوشته اش تغییر کرده یاد می نماید و بعد سریال را بدو ضعیف ارزیابی می کند . برای خواننده این تصورش می آید که بین این دو موضوع رابطه ای مستقیم وجود دارد و گویی وی دل پری از قضیه داشته است . اینجا بحث بر سر دفاع از ده نمکی یا مقصودی نیست بلکه موضوع توان و ظرفیت برخورد حرفه ای می باشد . اگر طرح مقصودی کاملا تغییر یافته ، چرا نامش در تیتراژ به چشم می خورد . او می توانست در برخوردی حرفه ای بخواهد نامش از تیتراژ حذف شود (مانند خشایار الوند ) . موضوع قابل توجه دیگر وجود روحیه عزت نفس می باشد . بدین مفهوم که وقتی چیزی
را که به ما منسوب است از بیخ و بن رد می کنیم و آنرا تحلیل نمی نماییم ، خود را رد کرده ایم

پس از همه این حرفها در نگاهی منصفانه می توان گفت هر سه سریال نوروزی ، با کمی اغماض ، در یک سطح بودند و هیچ کدام عا لی نبودند . وقتی رضا مقصودی کاری که به او منسب است را اینگونه نفی و دو کار دیگررا آنگونه تمجید می نماید باید به انصافش و برخورد حرفه ای او شک کرد